بلاگ

گشتی در کارگاه سفال آپریگون و گفت‌وگو با دو هنرمند خلاق

ظروف آپریگون

گشتی در کارگاه سفال آپریگون و گفت‌وگو با دو هنرمند خلاق

چشم‌های فیروزه‌ای از دل خاک سرخ

سفال‌های نصب شده بر در و دیوار کارگاه آپریگون حاضران را تماشا می‌کنند. هر طرف که چشم بچرخانید با چشمی فیروزه‌ای نقش بسته بر کاسه، بشقاب یا لیوان چشم در چشم خواهید شد. طرح معروف بازار صنایع دستی که این روزها بسیاری از خریداران و هنرمندان سراغش رفته‌اند، مدتی قبل اینجا بر گل سفالگری نشسته و در کوره‌ پخته شده است. عزت قزی و مانی صباحی زوج هنرمندی هستند که علاقه‌شان به صنایع دستی و هنر، سرنوشت‌شان را به یکدیگر گره زده است. زوجی که هنر را از دانشگاه هنر کاشان پی گرفتند، دنبال نقش برجسته‌های سفالی رفتند و از خود یادگارهای در شهر تهران بر جای گذاشتند. اما ساخت ظروف سفالی چنان آنها را درگیر خود کرد که حالا سال‌هاست مشغول تولید هستند. مانی و عزت سفال‌هایشان را روزگاری برای مشتری‌های جمعه بازار پروانه پخت می‌کردند، سفال‌هایی که حالا چشم‌ بازار را گرفته‌اند و به واسطه «زییین» مشتریانی خارجی از چند کشور دارند. کارگاه آپریگون در مهرشهر کرج جایی است که داستان چشم‌های فیروزه‌ای روی سفال‌ها آغاز شده است، جایی که زوج هنرمند، قصه و راه متفاوت خود در صنایع دستی را آغاز کردند.

مهرشهر کرج این روزها پر از کارگاه‌های صنایع دستی است و هنرمندان بسیاری کارگاه‌‌های خود را در این منطقه برپا کرده و فعالیت می‌کنند. ساختمان کارگاه آپریگون هم یک چرخه کامل از ساخت تا عرضه صنایع دستی است. دو ملکی که زوج هنرمند خریداری کرده‌اند حالا روند تولید آنها را نظم داده است. مانی صباحی و عزت قزی کارگاه خود را براساس روند تولیدشان طراحی کرده‌اند تا چرخه تولید محصولات شکل مشخصی داشته باشد. انبار مواد اولیه، محوطه کارگاهی برای ساخت ظروف، محوطه مخصوص طراحی و لعاب، کوره‌ها و انبار محصولات نهایی که خروجی‌ای مجزا به بیرون از کارگاه دارد، به همراه دفتر طراحی و ایده پردازی، آپریگون را شکل داده است. همچنین به تازگی نیز بخش نمایشگاه را به کارگاه خود اضافه کرده‌اند و ده‌ها اثر به ویژه ظروف معروف چشم‌دار، چشم انتظار بازدیدکنندگان هستند. این کارگاه تولید مجهز و محصولات سرشناس اما حاصل سال‌ها فعالیت این زوج هنرمند است. زوجی که از دانشگاه هنر کاشان آغاز کردند و قصه پرماجرایی را پشت سر گذاشته‌اند.
جرقه‌ای که در پارکینگ پروانه خورد
مانی صباحی و عزت قزی، صاحبان کارگاه آپریگون به گوشه و کنار هنر و صنایع دستی سرک کشیده‌اند. صباحی می‌گوید: «سال ۸۲ در دانشگاه کاشان رشته فرش خواندم. همسرم در همان دانشگاه رشته صنایع دستی خوانده بود و در یک پروژه نقاشی سقفی با یکدیگر همکار شدیم. او فعالیت خود را در یک کارگاه در حوزه نقش برجسته شروع کرد و وارد حوزه نقش برجسته‌ها شد.»
مانی صباحی برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد به سراغ سینما می‌رود و از بازدهی فعالیت‌شان در حوزه صنایع دستی اطمینان نداشته است، با این حال نخستین کارگاه شخصی آنها در انباری خانه مادربزرگ صباحی شکل می‌گیرد: «خانه مادربزرگم یک انباری داشت که وضعیت خوبی هم نداشت. از ورثه اجازه گرفتیم و دستی به آن انباری کشیدیم و نخستین کارگاه خودمان را راه اندازی کردیم. در آن زمان سه کار نقش برجسته برای دو ایستگاه مترو تهران اجرا کردیم. این هنر که به صورت سفارشی و با سختی‌های خاص خود همراه بود، مدتی در لابی‌ها و ورودی‌های ساختمان‌ها رونق داشت و ما سعی می‌کردیم با معرفی کار به صاحبان بناها، فعالیتمان را ادامه دهیم.»
نقش برجسته‌هایی این دو هنرمند اما تنها آثاری نبودند که آنها راهی کوره‌های آتشین می‌کردند: «در کنار نقش برجسته‌ها تعدادی ظروف و حجم هم کار می‌کردیم و برای پخت به کوره می‌دادیم. ما در کارگاه خودمان کوره نداشتیم و به خاطر شرایط کوره‌های سنتی، بخش زیادی از آثار هم از بین می‌رفت. همسرم، در آن دوران همزمان با تدریس، آثاری را می‌ساخت و گاهی نیز در نمایشگاه‌هایی به نمایش می‌گذاشت.»
بعد از انباری خانه مادربزرگ، صباحی و قزی سراغ راه انداختن کارگاه دیگری رفتند. کارگاهی که در آن آرام آرام از ساخت نقش برجسته‌ها فاصله گرفتند و موضوع ظرف‌های سفالی برایشان جدی‌تر شد. در نیمه دوم سال ۱۳۸۸ پای آنها به جمعه بازار پارکینگ پروانه باز شد. صباحی در آن زمان امیدی به فروش آثار در جمعه بازار نداشته اما همسرش قصد می‌کند حتما در جمعه بازار حضور پیدا کند و نخستین بار تنها از کرج به پارکینگ پروانه می‌رود. عزت قزی درباره اولین حضورش می‌گوید: «جمعه اولی که به پارکینگ پروانه رفتم پیش از ظهر همه کارها فروش رفت. با مانی تماس گرفتم که کارهایی دیگری از کارگاه بیاورد و آنها هم تا پایان روز فروش رفتند.»
عزت قزی، تجربه حضور در جمعه بازار پروانه را تاثیرگذار می‌داند. محصولات ابتدایی آنها که بیشتر کاربرد تزیینی داشتند، به سمت محصولات کاربردی رفتند. ایجاد بازار فروش در جمعه بازار و استقبال از محصولات باعث شد که آنها شیوه‌های متنوع‌تری در تولید محصول پیش بگیرند و از آثار اولیه که به شکل پتینه رنگ می‌شدند به سمت لعاب فیروزه‌ای رفتند. نقوشی مانند سنجاقک، پروانه و سرو ایرانی با استفاده از تکنیک استامپ وارد آثار آنها شد و با جلب بازار، ظروف کاربردی بخش عمده‌ای تولید را به خود اختصاص دادند. عزت قزی با مرور خاطرات حضور در جمعه بازار پروانه می‌گوید: «ارتباط مستقیم با مشتری در آن زمان تاثیر زیادی در طرح‌ها داشت. به طور مثال بسیاری سراغ ظروف سفال برای هفت سین می‌آمدند و ما شروع به ساخت این ظروف کردیم. قبلا از اینکه بازار از این محصولات اشباع شود، استقبال خوبی از کارهای ما شد. به طوری که چند سالی در برنامه‌های نوروزی صدا و سیما بالاخره در یک از شبکه‌ها، سفره هفت سین با محصولات ما چیده شده بود.»
حضور آنها در جمعه بازار پروانه شهرت محصولات‌شان را به فروشگاه‌های و گالری‌های معروف صنایع دستی آن روزهای تهران کشاند. حدود دو سال پس از نخستین حضور در جمعه بازار، بسیاری از فروشگاه‌های معروف در شهر تهران و تعداد زیادی از شهرهای دیگر به طور مداوم سفارش‌هایی برای تولید داشتند. برند آپریگون که به معنای آتشدان برای آتش مقدس زرتشتی‌هاست بعد از مدتی فعالیت بین بازار صنایع دستی شناخته شده بود. افزایش تولید و گسترش کارگاه باعث شد که آنها دیگر به جمعه بازار پروانه نروند اما پایان جمعه بازار برای آنها آغاز راه دیگری بود.
از طلا تا زییین
سفال با لعاب فیروزه‌ای به ویژه محصولات کاربردی مانند ظروف سفره هفت سین سالهاست که جای خود را در بازار صنایع دستی باز کرده‌اند. افزایش تولید محصولات مشابه و اشباع بازار از این ظروف، صاحبان کارگاه صنایع دستی آپریگون را مجاب کرد که خلاقیت‌های دیگری را چاشنی آثار سفالی خود کنند. یکی از محصولات متفاوت این کارگاه، ظروفی سفالی است که لعاب طلا دارند. ظرف‌هایی که این روزها با چند مدل طراحی با طلا ساخته می‌شوند و یکی از محصولات متفاوت و چشم‌گیر بازار صنایع دستی به حساب می‌آیند. عزت قزی داستان طلا و سفال‌ها را چنین شرح می‌دهد: «پیش از این استادان سفال و سرامیک در حجم‌های تزیینی خود از طلا استفاده می‌کردند اما کسی برای لعاب ظروف کاربردی سفال به سراغ طلا نرفته بود. یکبار از دوست هنرمند دیگری که کار طراحی روی شیشه انجام می‌داد خواستیم که روی سفال‌ هم با طلا کار کند. نتیجه کار اما مورد پسند ما نبود. علت هم این بود که طلایی که باید برای سفال کار شود با طلایی که در شیشه استفاده می‌شود تفاوت دارد. همان زمان‌ها اما مسافری از خارج داشتیم که اتفاقا چشمش کارهایی که با طلا انجام شده بود را گرفت. مواجه اولیه مخاطب به این محصول مثبت بود و به همین دلیل به سراغ راه و روش‌های استفاده از طلا رفتیم تا بتوانیم آن را روی سفال اجرایی کنیم. حالا مدت‌هاست که ظروف سفالی را با طراحی پشت طلا یا طلای شره‌ای می‌سازیم.»
محصولاتی که این زوج هنرمند با طلا ساختند، موقعیت‌های دیگری را هم برای آنها رقم زد. عزت قزی می‌گوید: «چند سال قبل نمایشگاهی در ساختمان فعلی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برپا بود و با توجه به اینکه سفیران و همسرانشان هم در نمایشگاه حضور داشتند، ما هم محصولات خودمان را برای عرضه به این نمایشگاه بردیم. آن زمان در کنار محصولات طلایی، چند مجموعه دیگر هم در کارگاه ساخته می‌شد. ظروف طلایی اما باب آشنایی با مدیریت و مجموعه زییین بود و حالا مدتی است که تولیدات‌مان را به صورت انحصاری در اختیار این مجموعه قرار می‌دهیم.»

داستان چشم‌ها
چشم‌ها یکی از مجموعه محصولات متفاوت کارگاه آپریگون است. در محوطه کارگاه مجموعه ظروف متفاوتی با طراحی چشم‌ها به نمایش گذاشته شده است. بشقاب‌ها، سینی‌ها، لیوان‌ها و ظروف مختلفی در آپریگون ساخته می‌شوند که با چشم‌های فیروزه‌ای و خطوط طلایی زینت بخشیده شده‌اندو مانی و عزت از محصولات خودشان در طراحی فضای عمومی کارگاه نیز استفاده کرده‌اند و «چشم‌ها» بازدیدکنندگان را در آپریگون همیشه دنبال می‌کنند. استفاده از طرح چشم در محصولات سفالی حالا تبدیل به ترندی در بازار صنایع دستی شده و کپی‌های متعددی نیز از روی آن ساخته می‌شود. عزت قزی داستان چشم‌ها را اینطور تعریف می‌کند: «من از دوره ابتدایی به نقاشی علاقه داشتم و زیر همه کتاب‌های درسی‌ام در فضای خالی صفحات نقاشی می‌کردم؛ همه این نقاشی‌ها چشم بودند. موقعی که به سراغ هنر مینیاتور رفتم از ظرافت چشم و ابرو در اجرای این هنر آگاه بودم. در زمان هنرستان اگر لباسی طراحی می‌کردم، برخلاف معمول، چهره را هم در طراحی لباس کامل می‌کردم، زیرا به کشیدن چشم‌ها علاقه داشتم؛ این چشم‌ها همیشه با من بودند.»

نشستن چشم‌ها بر سفال راه خود را از نقاشی‌های قدیمی عزت قزی آغاز کردند اما نقش بازار نیز بدون تاثیر نبوده است. او می‌گوید: «محصولات مشابه ظروف سفالی به ویژه آنهایی که با لعاب فیروزه‌ای تولید می‌کردیم بعد از مدتی به صورت فزاینده در بازار پر شد. تصمیم گرفتیم که به سراغ طراحی‌های دیگری برویم اما علاقه‌ام به رنگ فیروزه‌ای باعث شد که از آن دست نکشم. تعدادی کار ساختیم که به جای لعاب سراسر فیروزه‌ای، از لکه‌های فیروزه‌ای در آن استفاده می‌کردیم. یک روز مانی درباره یکی از کارها گفت که این شبیه چشم است. خودمان از این طرح خوشمان آمد و سراغ گسترش آن رفتیم. همزمان در جاهای دیگر دنیا هم دیده بودیم که از تلفیق طلا و فیروزه، زیورآلاتی در این شکل تولید شده و اطمینان داشتیم که از طرح استقبال خواهد شد. همزمان سفارش یک کار پر تعداد از خارج کشور گرفتیم که سفارش دهنده دست ما را برای استفاده از چشم‌ها باز گذاشت و تعداد زیادی کار طراحی کردیم که چشم‌های به شکل‌های مختلفی در آنها حضور داشت. تلفیق طلا با چشم‌ها را هر بار به شکلی اجرا کردیم و گاهی مثلا در یک بشقاب به جای یک چشم ریز یا درشت، ده‌ها چشم کار کردیم. بعد از آن سفارش می‌دانستیم که مجموعه چشم‌ها شکل گرفته است.»
جایی برای دیدن و آموختن
کارگاه سفال آپریگون حالا پس از سرگذشت پر قصه صاحبانش، رونق گرفته است. کارگاهی که مجموعه‌های خاص ظروف کاربردی با سفال را می‌سازد و هنرش بازار صنایع دستی را تحت تاثیر قرار داده است. با وجود کشش بازار و امکان تولید بیشتر اما مانی صباحی و عزت قزی کارگاه‌شان را همچنان آرام و هنرمندانه نگه داشته‌اند و مشغول طراحی و تولید هستند. با این وجود این کارگاه حالا هنرمندان دیگری نیز همراه خود دارد. مانی صباحی می‌گوید: «بعد از اینکه شکل معماری کارگاه را طراحی و ساخت و ساز را انجام دادیم، فضای کار نظم و سیستم مشخصی به خود گرفت. در همه سال‌ها برای تولید سفارش‌ها، هنرمندان دیگری نیز به ما کمک می‌کردند. من و همسرم هر روز خودمان در کارگاه کار می‌کنیم و همسرم هم پشت چرخ سفالگری می‌نشیند. در کنار ما ۵ هنرمند دیگر هم به صورت مستقیم و ۵ نفر به طور غیر مستقیم در حال فعالیت هستند. همکاران ما گاهی کسانی هستند که توسط همسرم آموزش داده می‌شوند و به تدریج با بخش‌های چرخه تولید ما آشنا و در زمینه‌های مختلف مثل کار با کوره، طراحی روی ظروف یا کار لعاب ما را همراهی می‌کنند. گاهی نیز از همکاران با تجربه‌ای که پیش از این سابقه فعالیت در کارگاه‌های دیگر را داشتند، در کنار خود استفاده می‌کنیم.»
در خلوتی و دنجی مهرشهر کرج، کارگاه آپریگون و محصولاتش برای خود برو و بیای دارند. از ظروف کاربردی و ارزشمند با بدنه طلا تا مجموعه جذاب چشم‌ها، امضای این کارگاه در بازار صنایع دستی ایران است. محصولاتی که چشم مخاطبان را گرفته و در خانه‌های بسیاری به یادگار رفته است.

دیدگاهی در مورد “گشتی در کارگاه سفال آپریگون و گفت‌وگو با دو هنرمند خلاق

  1. خانم شریفی گفت:

    سلام سال نو مبارک
    مرکز فروش درتهران هم دارید؟ کارهایتان را دیدم بسیار دلنشین و ماناست برای بازدید و خرید حضوری کجا بیایم؟

    1. ZEEEN گفت:

      با سلام خدمت شما
      بله داریم
      دفترمرکزی (فرش دورو گره نما) :تـــهران، احمدآباد مستوفی، میدان پارسا، خیابان صنوبر شمالی شهرک صنعتی بهسازی صنایع چوب ایران سال ۲۶ اچ تلفن: ۵۶۷۱۷۸۰۷ – ۰۲۱

      شعبه پالادیوم: تهران، زعفرانیه، خیابان مقدس اردبیلی، مجتمع تجاری پالادیوم، طبقه اول واحد ۱۰۱، تلفن: ۲۲۶۶۸۳۶۳ – ۰۲۱

      شعبه روشا : تهران ،نیاوران ، تقاطع خیابان عمار و فرمانیه دپارتمان استور روشا طبقه دوم تلفن : 25714000 – 021

      شعبه بوتیک هتل حنا: تهران، خیابان حافظ، خیابان نوفل لوشاتو، کوچه لولاگر پلاک ۲ ، تلفن : ۶۶۷۵۷۶۰۱ – ۰۲۱

  2. ایمان گفت:

    سلام . محصولات زیبا هستند. نمایندگی شیراز دارید؟

دیدگاهتان را بنویسید