لباس محلی و مد پایدار، دنیای رنگارنگ لباسهای محلی ایران
به رنگ طبیعت
هنگامی که صحبت از لباسهای سنتی ایران به میان میآید، نخستین عنصری که به ذهن میرسد، تنوع رنگها در لباس اقوام مختلف است؛ از گیلکیها و مازندرانیها در شمال گرفته تا لرها و بختیاریها در آغوش زاگرس، کردها، بلوچها و آذریها. اما پای این رنگها از کجا به لباسهای سنتی ایران باز شد؟ در این مطلب از وبلاگ مگزییین با ما همراه باشید تا بیشتر در مورد این لباس های زیبا و دنیای رنگارنگشان بیشتر بدانیم.
رنگرزی سنتی با استفاده از رنگدانههای طبیعی یکی از عناصر مشترک پوشاک فرهنگهای مختلف، در طول تاریخ است که فلات ایران هم از این قانون جدا نبوده است. به همین دلیل هم رنگ لباس، از دیرباز برای نشان دادن موقعیت و پایگاه اجتماعی و همچنین انتقال پیامهای فرهنگی، مذهبی و حتی سیاسی مورد استفاده قرار میگرفت. به عنوان نمونه، شاید شما هم دیده باشید که در نقاشیهای باستانی، خدایان یونان باستان همیشه با حلقههای طلایی دورشان ترسیم شدهاند. جالب است بدانید که همین تصویرها، تا سالیان سال در ذهن مردم آن دیار ماندگار شده بود، تا جاییکه مردم برای حفظ ارتباطشان با خدایان، موهای خود را به رنگ زرد و طلایی در میآوردند.
در قرون وسطی هم تصور فراگیری وجود داشت که رنگ قرمز را نمادی از خون عیسی مسیح میدانست، برای همین هم پادشاهان آن عصر، برای نشان دادن قدرت عظیمشان و ایجاد این تصویر که قدرت فرمانروایی معنوی دارند، رنگ قرمز را برای پوشش رسمی خود برمیگزیدند. به هر حال، تردیدی نیست که در طول زمان، رنگها و جایگاهشان در لباس به روشهای مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است.
اما در ایران تاریخچه استفاده از رنگها بر اساس تخمین مورخان به دوران پیش از هخامنشیان میرسد. طبقه اشراف در دوره عیلامیان، درست مانند خانوادههای سلطنتی در بیزانس، برای نشان دادن جایگاه و ثروت خود، لباسهایی به رنگ بنفش بر تن میکردند، چراکه تولید این رنگ برگرفته از طبیعت، بسیار گرانتر از رنگهای دیگر بود؛ آنها با این انتخاب، به سادگی میتوانستند موقعیت و پایگاه اجتماعی خود را به مردم نمایش دهند. عیلامیان به ترکیب چشمگیری از بنفش و سفید برای لباسهای خود رسیده بودند. در دوران هخامنشیان، رنگهای بیشتری به دنیای لباس راه پیدا کرد و مردم اقوام گوناگون، لباسهایی به رنگهای زیتونی، آبی بسیار روشن، ارغوانی، قهوهای و نارنجی بر تن میکردند.
در تاریخ معاصر ایران، از دوران صفویان به عنوان دوران طلایی صنعت پارچهبافی و رنگرزی یاد میکنند. در دوران قاجار هم که پای ایرانیها به اروپا باز شده بود، رنگهای بیشتری به پوشش لباسهای ایرانیان راه پیدا کردند.
رنگرزی سنتی، از فرش تا الیاف
تاریخ رنگرزی در ایران قدمتی چند هزار ساله دارد. زمانی که کارگاههای قالیبافی پادشاهی رونق گرفته بودند. هرچند که شواهد مشخصی از آن دوران در دست نیست اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد رابطه مشخصی میان پیدایش صنعت بافت قالی در ایران باستان و هنر رنگرزی الیاف وجود دارد که به دوران پیش از اسلام میرسد. همچنین از دوران ساسانیها، نمونهای از فرش بهار خسرو یا بهارستان به جای مانده است که در آن از رنگهایی استفاده شده است که اگرچه چندان درخشان نیستند، اما از تنوع حیرتانگیزی برخوردارند.
همین هنر رنگرزی که بعدها به صنعت سودآوری بدل شد، راه خود را از فرشهای اعیانی، به لباسهای مردمی باز کرد که نه در طبقه اشراف بودند و نه بازرگان. این رنگها از طبیعت گرفته میشد و برای همین هم اقوام مختلفی که در پهنه ایران زندگی میکردند، به تناسب سرزمین، گیاهان و خاکی که به آن دسترسی داشتند، رنگهای طبیعی را به لباسهایشان راه میدادند. علاوه بر این ویژگیهای اقلیمی و وضعیت آب و هوایی هر سرزمین در انتخاب پارچه مناسب برای لباسهای هر قوم اثرگذار بود. همین عامل سبب شده است که در طول قرنها این لباسها، همچنان ماندگار بمانند.
از ابریشم بلوچ و حریر بختیاری تا تور کردی و ترمه آذری
لباس محلی کردی: شاید کردستان، از معدود استانهایی باشد که مردم هنوز هم در شهرهای بزرگ، لباس سنتی خود را به تن میکنند؛ به همین دلیل هم هنگامی که در خیابانهای منطقههای کردنشین ایران قدم بزنید، همیشه بهار در شهر جاری است و لباسهای رنگارنگ چشمنوازی میکنند. در انتخاب رنگ هیچ محدودیتی برای لباس سنتی کردها وجود ندارد؛ دریایی از رنگ، الهام گرفته از طبیعت. زنان کرد معمولا شلوارهایی از جنس حریر به تن میکنند و روی آن پیراهنی با نقش و نگارهای رنگی یا درخشان میپوشند. مشخصه اصلی این لباسها، شالی است که به کمر میبندند که معمولا رنگی متضاد با پیراهن اصلی دارد.
لباس محلی بختیاری و لری: در لباس بختیاری و لری، تناقض هوشمندانهای وجود دارد که شاید بتوان ریشه آن را در طبیعت کوههای زاگرس یافت. لباس محلی زنان لر و بختیاری، دنیایی از رنگ است در حالیکه لباس اصلی مردان، ترکیبی از دو رنگ سفید و سیاه دارد. ترکیب این پوشش در کنار هم را میتوانید در مراسم رسمی و بیشتر عروسیها و جشنها ببینید. مردهای بختیاری، معمولا کلاهی از جنس نمد که به رنگ مشکی است بر سر میگذارند. لباس اصلی آنها که مانند یک جلیقه بلند است، «چوقا» نام دارد و جنس آن از موی بز است. زنان بختیاری و لر هم کلاهی شبیه به توربانهای امروزی بر سر گذاشته و روی آن را با شال نازکی از حریر یا ابریشم میپوشانند که «مِینا» نام دارد. مینا، معمولا از میان رنگهای تند و شاد انتخاب میشود و گلدوزی و پولکدوزیهایی روی آن نقش بسته است. این ترکیب حیرتانگیز با دامن بلند و پرچینی از جنس مخمل، کامل میشود.
لباس محلی مردم نوار جنوبی ایران: لباس سنتی مردم هر سرزمین، ارتباط جدانشدنی با طبیعت آن دارد، به همین دلیل هم در نوار جنوبی کشور، که معمولا آب و هوای گرم و مرطوبی دارد، استفاده لباسهایی با رنگ سفید و رنگهای خنثی پیشینه زیادی دارد. لباس بلند مردان، بدون دوختهای اضافی که شبیه به پیراهنی بلند است، «دشداشه» نام دارد و از جنس نخ بسیار خنک تهیه میشود. معمولا در زیر این لباس، شلواری از همان جنس به تن میکنند و روی سر خود را هم برای محافظت از آفتاب با پارچهای نخی به رنگ سفید، سفید و سیاه، سبز و یا کرمی میپوشانند که «چفیه» نام دارد. درباره پوشش زنان اما، تفاوتهایی وجود دارد؛ اگرچه در استان خوزستان، بیشتر زنان عرب از پیراهنهای بلندی به رنگهای تیره استفاده میکنند، در جنوبیترین نقطه کشور یعنی استان هرمزگان، زنان لباسهای ترمه و ابریشم رنگی با چادرهای حریر پر نقش و نگار را برگزیدهاند.
لباس سنتی ابیانه: ابیانه، در استان کاشان یکی از معدود سرزمینهای دست نخوردهای است که میتوانید لباس سنتی ایرانیهای قدیم را به تماشا بنشینید. لباس زنان این سرزمین، که ترکیبی از پیراهن، روسری، شلیته، چادر شب و جوراب و گیوه است مانند یک رنگین کمان چشمنواز است. استفاده از پارچههای گلدار با رنگهای متنوع ویژگی منحصربهفردی است که این لباس را از پوششهای محلی دیگر، جدا کرده است.
لباس سنتی بلوچها: در بلوچستان و مرز شرقی ایران، مردان پیراهنهای بلندی به نام «جامگ» را با شلوار گشادی به نام «پاجامگ» بر تن میکنند. رنگ این لباسها، نسبت به لباس مردان جنوبی، تنوع بیشتری دارد اما همچنان غالبا از رنگهای ملایم مانند کرمی، توسی، آبی روشن، شتری و یا قهوهای استفاده میشود. در مقابل، زنان بلوچ لباسهایی با رنگهای بسیار شاد بر تن میکنند. محدودیتی در انتخاب رنگها وجود ندارد، هر آنچه در طبیعت دیدهاید، در این لباسها نیز به چشم خواهید دید. علاوه بر این، لباس زنان بلوچ با هنر سوزندوزی و استفاده از پولکهای زینتی آراسته میشود.
لباس محلی تركمن: مشخصه اصلی لباس مردان ترکمن، ردایی است که معمولا به رنگ قرمز و یا زرد انتخاب میشود. لباس بالاتنه آنها نیز از جنس کرک شتر بافته میشود. در زمستان، به خاطر ویژگیهای اقلیمی، لباسی از پوست حیوانات منطقه به نام «ایمچیک» به این ترکیب اضافه میشود. زنان ترکمن هم لباسهایی رنگارنگ و شاد به تن میکنند اما لباس محبوبشان، پیراهنی از جنس ابریشم است که معمولا به رنگ قرمز دیده میشود. استفاده از سوزندوزی در لباس زنان ترکمن هم بسیار مرسوم است.
لباس محلی آذری: لباس محلی زنان آذری، ترکیبی از پارچههای ترمه و ابریشم است که با دور دوزیهای زیبا و منحصر به فرد تزیین شده است. رنگ غالبی در لباس آذری وجود ندارد اما معمولا جوانترها لباسهایی با رنگ شاد و متنوع به تن میکنند. با این حال، میتوان گفت که رنگهای گرم طرفداران بیشتری دارند که شاید ناشی از آب و هوای آن اقلیم باشد.
لباس سنتی قشقایی: شاید بتوان گفت پوشش زنان قشقایی، رنگارنگترین پوشش در میان اقوام ایرانی است که البته شباهت زیادی به لباس زنان بختیاری و لر دارد. دامن چند لایه مخمل یا ترمه با پیشانیبندی از جنس ابریشم به نام «قالاق» مشخصه اصلی این لباسها است.
لباس سنتی نوار شمالی (گیلان و مازندران): پوشش سنتی زنان گیلان، بدون اغراق مانند رنگین کمانی در دامن طبیعت سبز این استان است. البته باید در نظر داشت که در نوار شمالی کشور و حاشیه دریای خزر، سه نوع پوشش محلی مرسوم وجود دارد. در منطقه شرق، لباس قاسمآبادی، در مرکز به نام تالشی و در غرب به نام رسوخی شناخته میشود. لباس زنان مازندران هم که شامل «چرخیشلوار»، «شلیته»، «جومه» و «کلیجه» است، ترکیبی از رنگهای گرم و تند دارد که با چارقدهایی که معمولا سفید رنگ هستند، کامل میشود.